با مِی به کنار جوی می باید بود وزغصه کنار جوی می باید بود
این مدت عمر ما چو گل ده روز است خندان لب و تازه روی می باید بود
***
ماهی که نظیر خود ندارد به جمال چون جامه زتن برکشد آن مشکین خال
در سینه دلش ز نازکی بتوان دید مانند سنگ،خاره در آب زلال
***
من حاصل عمر خود ندارم جز غم در عشق زنیک و بد ندارم جز غم
یک همدم باوفا ندیدم جز درد یک مونس نامزد ندارم جز غم
کلمات کلیدی: نوشته شده توسط ساناز مقدم در یکشنبه 87 شهریور 3 ساعت 10:35 صبح | لینک ثابت | نظرات شما ()
|